برنده جایزه جهانی معلم در سال 2015

معلمان ایرانی، تراز جهانی !؟

دو ماهنامه بین المللی پژوهشی، آموزشی "شوق تغییر" به سر دبیری استاد عزیز دکتر مجد فر که به گمان من عمری را وقف تعالی آموزش کرده اند، این ماه نیز مثل همیشه پیام نویی (در نگاه من؛ تلنگری دیگر) را در قالب یک خبر و گفتگو درج کرده است.

خبر مربوط به (جایزه جهانی معلم) می باشد که هر ساله بنیاد بریتانیایی ویر کی"Varkey Foundation " در حمایت از نظام های آموزشی جهان برگزار می کند. برنده سال 2015 آن خانم ننسی ات ویل، " Nancie Atwell " از کشور آمریکا بوده و گفتگو مربوط به آقای "عزیز درویش"  از کشور افغانستان است که به عنوان یکی از ده معلم برتر جهان از سوی این موسسه  انتخاب شده است.

"عزیز درویش" به دلیل تلاش های فراوانش برای آموزش کودکان و جوانان در کشوری که هرگز آموزش در آن اولویت نداشته، در فهرست 10 معلم برگزیده جهان قرار گرفته . او با پولی که از طریق خیاطی، شیرینی پزی، نانوایی و نجاری و ... بدست آورده، اولین مدارس غیر دولتی را در کشورش تاسیس نموده که 3500 دانش آموز دارد و بخشی از هزینه های تحصیل آنها را نیز پرداخت می کند. مدارس او در امتحانات کنکور بالاترین برگزیدگان را داشته و 82 دانش آموز خود را نیز با اعطای بورسیه تحصیلی به دانشگاه های مختلف جهان فرستاده است. مرد 45 ساله ای که خود هرگز به شکل رسمی تحصیل نکرده، زندگی و سرمایه مادی اش را وقف آموزش جوانان افغانی نموده است.

و اما خانم ننسی ات ویل، " Nancie Atwell " آمریکایی برنده جایزه جهانی یک میلیون دلاری معلم، دبیر زبان انگلیسی است و 40 سال تجربه تدریس دارد. روش کار او سه ویژگی برجسته دارد:

- نوآوری پیوسته در طول 40 سال معلمی

- تلاش برای پرورش شهروندان جهانی در کلاس خود

- ایفای نقش به عنوان یک رهبر آموزشی برای همکاران خود در سراسر جهان

* او دانش آموزان خود را وادار می کند با روش خواندن_نوشتن کار کنند. دانش آموزان او که در دوره متوسطه تحصیل می کنند ، هر کدام در طول یک سال تحصیلی در کلاس او تقریبا 40 کتاب را با علاقه فراوان مطالعه می کنند. او داستان های فراوانی از تجربیات گرانبهای خود  در رابطه با نحوه  ترغیب دانش آموزانش به مطالعه دارد.

* او معلمی را یک کار هدف دار می داند و می گوید در کلاس درس در هر شرایطی خود را مجبور می کنم دانش آموزان خود را درک کنم و بهترین رفتار را با بچه ها داشته باشم و در خارج از کلاس درس نیز خود را مجبور می کنم داستان هایی در مورد تدریس خود و روشهایی که در طول زمان باید منعطف شوند را برای همکارانم بیان کنم .

* او تلاش می کند در کلاس به دانش آموزان بیاموزد که جهان در تمام مرزها و اقیانوس ها به هم متصل می شود و باید همه اشتراکات و تفاوت های افکار، فرهنگ ها، اقوام و مذاهب را شناخت و به آن ها فارغ از هر گونه داوری احترام گذاشت.

* (CTL) یا مرکز آموزشی او که در واقع میراث گرانبهای او در زمینه آموزش است، روشهای مختلف آموزش را به آزمایش گذارده و تجربیات حاصل از آن را برای تمام معلمانی که از سراسر جهان در آن عضو هستند، منتشر نموده و به اشتراک می گذارد.

* اعضا این مرکز آموزشی هر ساله مقاله ها و پژوهش های ارزشمندی را که پیامد فعالیت های آن ها در این مرکز می باشد، در پایگاه ها و ژورنال های معتبر جهانی منتشر می کنند.

می توانید گزارش های مربوط به جایزه جهانی معلم (بنیاد ویر کی) و برجستگی های کاری این 10 معلم برگزیده جهانی به ویژه فعالیت های  آموزشی و ابتکارات (ننسی ات ویل) را از این جا پی گیری نمایید.  

و نیز در رابطه با فعالیت های (عزیز درویش) شماره 16 سال 1394 نشریه (شوق تغییر) را مطالعه نمایید.  

کسی چه می داند شاید برنده یک میلیون دلاری سال آینده آن شما باشید !!!

 

مقاله : آفتابی لب درگاه شماست!

داستان یک مدیر موفق

گرد آوری و تألیف : صادق صادق پور، مرضیه احمدی 

به تماشا سوگند...

و به آغاز کلام...

آفتابی لب درگاه شماست!

که اگر در بگشایید، به رفتار شما می تابد!

نرده بان تحول سازمان بر شالوده احساس می ایستد.اولین گام برای یک مدیر بزرگ شدن، (تقویت و توسعه احساسات) همراه با تحلیل های علمی و عقلی در درک پیچیدگی های سازمانی است.

منظور از احساسات چیست؟

انیشتین می گوید: احساسات انسان حاصل رویدادهای بیرونی نیستند، بلکه گفتگوی نفسانی و درونی اند و من هرگز چیزی را با عقلانیت خود نیافته ام. او زمانی توضیح می داد که قانون نسبیت را با تصور و این حس که بر شعاعی از نور سوار است کشف کرده است . پیتر سنگه خالق نظریه سازمان های یاد گیرنده در باره انیشتین می گوید: هنر بزرگ او این بود که این شهود و رویای عمیق را به زبان عقلانیت و قابل درک و آزمایش بیان کرد.این فرآیندی است که دمینگ پدر دانش مدیریت کیفیت آن را ادراک یا آگاهی عمیق (Profound Knowledge) از پدیده های سازمانی می نامد. دانشی فراگیر برای انجام همه نوع کار، که موجب وضوح در مفهوم کیفیت برای کاربرد آن در سازمان می شود.

ادامه مطلب را می توانید از این جا بخوانید:

منبع: ماهنامه علوم انساني - ماهنامه رشد مديريت مدرسه - سال 1393 - 1394، شماره 5، بهمن 1393.

کجا بزند دلش را ، دریا !؟؟...

مقاله : نگرش برتر ، مدیریت موفق تر

گرد آوری و تألیف : صادق صادق پور، مرضیه احمدی

باران که می بارد، همه پرنده ها به دنبال سر پناهند!

اماعقاب، برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرها پرواز می کند!

این دیدگاه ها است که تفاوت ها را خلق می کند!

 انیشتین می گفت : « آنچه در مغزتان می گذرد، جهانتان را می آفریند». (استفان کاوی) یکی از 10 برگزیده حوزه مدیریت منابع انسانی در جهان (احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می گوید: «اگر می خواهید در زندگی و روابط شخصیتان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایشها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان میخواهد قدمهای کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگیتان ایجاد کنید باید نگرش ها و برداشت هایتانرا عوض کنید

حقیقت این است که به محض تغییر برداشت، همه چیز ناگهان عوض میشود. کلید یا راه حل هر مسئله ای این
است که به شیشه های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هر از گاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازهای ببینیم و تفسیر کنیم .آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است.

مسائل امروز یک سازمان نتیجه بکار گیری راه حل های دیروز است. آیا منطقی است برای حل این مسائل دوباره به همان راه حل ها روی آورد....؟!

يکي از مدیران موفق اخیرا متوجه شده بود که انگیزه و انرژي کافي براي انجام دادن کارها و يا ترغیب کارمندانش به انجام کار را ندارد و تکنیک هاي همیشگياش مانند مهندسي مجدد، آموزش و برنامه هاي کنترل کیفیت و... ديگر کاربرد ندارند. او هم اشتیاق و جديت خود را براي انجام کارها از دست داده است. وی متوجه نميشد که چه اتفاقي افتاده و سوال مهم برایش اين بود که: »چرا؟و چگونه مديريت اثربخش او ، اثربخشي اش را از دست داده است؟». پس از جلسات مختلف مشاوره ای که وی انجام داد به طور مشخص جواب اين نبود که او  مهارتهاي مديريتي خود را به يکباره از دست داده است. ، بلکه متوجه شد که او از یک نکته مهم در رهبري غفلت کرده است و آن تاثیر شگفت انگیز دیدگاه ها و نگرش ها در عملکرد است....

ادامه مطلب را می توانید از این جا بخوانید:

منبع: ماهنامه علوم انساني - ماهنامه رشد مديريت مدرسه - سال 1393 - 1394، شماره 4، دي 1393.

مقاله ( نظام آراستگی محیط کار (5S) )

 نقش شیوه های فرهنگ سازی در استقرار بهینه نظام آراستگی محیط کار (5S) در دبیرستان های دخترانه شهرتهران

مرضیه احمدی،دکتر اکبرفرجی ارمکی و دکتر سعید خواجه ای

چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش شیوه های فرهنگ سازی در استقرار بهینه نظام آراستگی در دبیرستان های دخترانه است. روش پژوهش پیمايشی، بر حسب هدف كاربردی، از نظر زمان، مطالعه مقطعی و تكنیك مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری كلیه مديران دبیرستان های دخترانه شهر تهران (500 نفر)در نمونه ای به حجم 217 نفر بوده كه به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها، از آزمون معناداری ضريب همبستگی پیرسون، آزمون كولموگروف - اسمیرنف و تحلیل واريانس چندمتغیره و آزمون t مستقل استفاده شد. مهمترين يافته اين پژوهش نشان میدهد كه بین به كارگیری شیوه های فرهنگ سازی با استقرار بهینه نظام آراستگی و مؤلفه های آن رابطه معناداری وجود دارد. هركدام از اين سه شیوه؛ اجرای برنامه های آموزشی، تعاملات و ارتباطات سازمانی و الگوبرداری، به ترتیب نقش مهمتری در ايجاد شرايط استقرار بهینه نظام آراستگی داشته و اهمیت اجرای آموزش بیش از ساير شیوه ها است. كاربرد هر سه میتواند پیش بینی میزان استقرار بهینه نظام آراستگی را تا سطح بالايی افزايش دهد.

کلیدواژه ها: نظام آراستگی محیط كار(5s)، فرهنگ سازی، آموزش، ارتباطات سازمانی، الگوبرداری از بهترين ها

منبع : دو فصلنامه پژوهشی مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی، دانشگاه شهید بهشتی ، دوره 6، شماره 12 ، بهار و تابستان 1393 – 128 تا 145

سلامی دوباره و یک آگهی استخدام

از این که مجال دوباره ای برای نوشتن در این وبلاگ بدست آوردم بسیار خوشحالم و باسپاس از دوستان بزرگواری که در این مدت محبت داشتند امیدوارم به زودی بازهم مطالبی برای ارایه به دوستان داسته باشم اما عجالتا به اطلاع می رسانم:

نیاز به همکاری و تدریس یک استاد گرانقدر در پایه دوم ابتدایی  (که ترجیحا آشنایی نسبی هم با روش مونته سوری داشته باشد ) در یکی از مدارس غیر دولتی منطقه یک تهران می باشد دوستان متقاضی می توانند محبت کرده با اینجانب تماس بگیرند حداکثر تا روز شنبه 15 شهریور (از طریق کامنت یا دوستانی که شماره موبایل مرا دارند ).  سپاس  فراوان

بهار آمد

 

 

امروز تقویم روی میزم را دور انداختم تا  خاطره های عزیز را به صندوقچه دل سپارم و کهنگی ها و دلتنگی ها را به گذشته.

رو به سوی فردا ،  به امید روزهایی روشن تر، شادمانی های بیشتر و روزگاری بهتر . نوروز مبارک.

 

حکایت جایگاه رفیع و ملا نصرالدین

یک روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد. ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي آيد. هر كاري كرد، الاغ از پله پايين نيامد. ملا  الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد. وقتي كه دوباره به پشت بام رفت، مي خواست الاغ را آرام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف آويزان شده است. بالاخره الاغ از سقف به زمين افتاد و مرد. بعد ملا نصرالدين گفت لعنت بر من كه نمي دانستم كه اگر خری به جايگاه رفيع و پست مهمي برسد، هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را مي كشد

ref: yekibood.ir

داستان "برندها"

 مدیریت ایرانی، بازار یابی جهانی

همان طور که می دانید اخیرا از پیراهن تیم ملی در مسابقات جهانی فوتبال با تصویر رنگ پریده! یوزپلنگ رو به انقراض! ایرانی پرده برداری شد. گفته شد علت رنگ پریدگی پلنگ خان!(لابد) هم این است که مشاهده کنندگان را زیادی نترساند!

این انتخاب با نقدهایی همراه بود که؛ در حالی که هر برندی باید معرف مفاهیم و مبانی فکری و ارزشی صاحب برند باشد و متمرکز بر هویت و منزلت وی، آیا این تصویر می تواند معرف و نماد کاملی از فرهنگ ملی ایران باشد؟(+)

گرچه به این سئوال تاکنون به درستی پاسخ داده نشده است، اما می تواند ضرورت پرداختن به این مسأله را یادآوری نماید که رفتارهای حرفه ای در عرصه رقابت های گوناگون اجتماعی و فرهنگی،اقتصادی و حتی آموزشی در جامعه ما به شدت نیازمند "منظم شدن" و "نماد یافتن" است تا بتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار نموده، متمایز، ماندگار و محبوب عرضه شود تا در عرصه ملی و جهانی مجالی و حرفی برای "گفتن" بیابد.

در این رابطه پیشنهاد میکنم این کلیپ کوتاه اما زیبای "شرکت سونی" (+)را ببینید و چگونگی بهره گیری زیبا و اثرگذار از عناصر زیست محیطی و فرهنگ ملی را در حوزه تبلیغات اجتماعی این شرکت مشاهده کنید. من هم امیدوارم بتوانم این بحث را در مطالب آینده همراه شما پیگیری کنم.

 

مقاله : پژوهش با طعم فناوری اطلاعات و از جنس "ویکی ها" (Wikis)

تغییر زمان... تغییر ابزارها...

مرضیه احمدی

 

گسترش انتظارات برای ارتقاء کیفی عملکرد دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیت، موجب تحرک بیشتر پژوهش -گران و معلمان برای دستیابی به ابزارهای برانگیزاننده تری شده تا شوق آموختن و پژوهش کردن را در فراگیران افزایش داده و آنان را در یک فرایند مشارکتی– پژوهشی درگیرمحتوای درس و تولید دانش نمایند.

از سوی دیگر با افزایش گستردگی فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه های گوناگون حیات بشری،آن ها نه تنها به ابزارهای کلیدی اوقات کار و فراغت تبدیل شده اند،بلکه در راه گام گذاشتن به ایفای نقش کلیدی در حوزه آموزش نیز هستند. تکنولوژی های مبتنی بر وب، روز به روز امکانات جدیدتری برای ایجاد تنوع و سرعت بخشیدن به شرایط یادگیری فراهم می نمایند. طبعا نظام های تعلیم و تربیت باید از تحولات حادث شده در عرصه فناوری استقبال نموده و تلاش نمایند از این امکانات برای تلفیق آن با عناصر برنامه درسی و ارتقاء کیفی آموزش و پژوهش بهره ببرند.

آشنایی با "ویکی ها" یا دانشنامه های آنلاین

  
 
"ویکی ها"
Wiki :a Hawaiian word which mean’s quick-Web)  )  ،دانشنامه های آنلاینی هستند که مطالب آن ها توسط گروهی از کاربران و خوانندگان بوجود می آید. آن ها ابزارهای ارتباطی قدرتمندی برای توسعه وب سایت هایی با محتوای معین و در عین حال انعطاف پذیر و قابل ویرایش محسوب می شوند. می توان هر مطلبی که مناسب یک دانشنامه نیست را حذف نمود، یا دسترسی افراد را برای ایجاد مطالب جدید محدود کرد. "ویکی" به زبان محلی هاوایی به معنای "سریع" است. از پر طرفدارترین "ویکی ها" می توان از «ویکی پدیا» نام برد. تا کنون بیش از 10 میلیون مطلب به 235 زبان مختلف در «ویکی پدیا» ایجاد شده است. اولین بار در اواسط 1990 دانشمندان و مهندسان آن را برای ایجاد یک پایگاه «دانشی پویا» مورد استفاده قرار دادند و اکنون به عنوان یک تکنولوژی آموزشی به شکلی گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.

منبع : دو ماهنامه بین المللی پژوهشی، آموزشی شوق تغییر، سال دوم،شماره 8. 

 

ادامه نوشته

به بهانه روز کودک

"من قهرمانت نیستم از داستان جا مانده ام..."

 

و کودکی، آدمیان را هدایت خواهد کرد...

« "کودک " راه دگرگونی آتی شخصیت را هموار می کند. درون هر فرد بالغ، کودکی فریاد می زند: بگذار نمایان شوم.....»    

در آستانه پاییز


- باز پاییز آمد و با خود بوی ماه مهر، بوی کتاب و درس و مدرسه را آورد، و  معلمان و دانش آموزان خشنود از فراغت های رخوت آلود تابستانه با رغبتی کم رنگ به شروع کار و کوشش و آموزش پاییزانه! ...راستی تا کی باید گفت چرا؟

- باز مواجهه با ترافیک آزار دهنده صبحگاه و شدت یافتن آلودگی هوا! آخ که اگر کمی به حقوق و وظایف (هردو) شهروندی امان آشنا بودیم...اگر ؟

-  و بدون حضور وزیری که می‌توانست کلیدی برای خروج آموزش و پرورش برای بسیاری از چراها باشد، اما ...؟

- و اما من یه راهکار خوب پیدا کردم، برای خودم که خیلی جواب داده. هر وقت احساس رخوت و بی میلی به کار و فعالیت پیدا می کنم، شروع به ورزش کردن می کنم. پیاده روی، تنیس و ... هر وسیله ای که به وسیله آن بتوانم باز نشاط و شادمانی خود را برای انجام کارها به دست آورم.

- آموزش و پرورش ما هم که علائم خمودگی و رخوت و اختلال از سر و رویش می بارد و از همه اجزایش پیداست،نیاز به ورزش روزانه دارد تا بتواند نشاط و سرزندگی را به اجزایش برگرداند.

- دکتر مهرمحمدی گرامی (که ای کاش من هم یک مهرمحمدی بودم و حالا که نیستم پس ای کاش ما مدیریت آموزشی ها هم یک مهر محمدی داشتیم، یه آرزوی جهان سومی دیگه! ) در وبلاگشان از"نقطه عزیمت به سوی تحول" پرسیده اند.

- اگر قبول کنیم ورزش می تواند سلامتی، نشاط و روحیه و حتی علاقه مندی به کار را در ارگانیزم انسانی ما زنده گرداند، پس قبول داشته باشیم برای درست ورزش کردن و استمرار آن نیاز به مربیانی کارآزموده داریم که هم ارگانیزم انسانی ما را از هر حیث بشناسند هم بتوانند، روش ها و ابزارهای ورزشی متناسب با آن را تجویز نمایند.

- استاد عزیز در پاسخ به پرسش خود برای تبیین بیشتر پیش قدم شده و 5 راهکار ارائه می کنند که یکی از آن ها این است:(عامل اصلی تحقق کیفیت برتر، معلمان هستند). این حقیقتی است که کیفیت منابع انسانی تعیین کننده مزیت های رقابتی برای سازمان هاست. اما آیا می توان مدیران مراکز آموزشی را از چرخه کسب شایستگی ها حذف کرد؟ آیا می توان نقش آن ها را در تحول نادیده گرفت؟

- کمتر معلمی را می توان یافت که بدون حمایت فکری و عملی مدیری توانسته باشد از مجموعه ایده ها و نوآوری های مدّنظر خویش، ایده ای را محقق سازد.

- پس با لحاظ نمودن مدیران و تغییر نگرش ذهنی آنان نسبت به نقش سازمانی خود و ارتقاء آن از نقش یک هماهنگ کننده اجرایی به جایگاه یک رهبر آموزشی درمدرسه، می توان آنان را مدیر فرایند تغییر و تحول در مدرسه خودشان دانست تا بتوانند با بهره گیری از شیوه های مناسب، باورها و روش های رایج و بی ثمر را با نیاز ها و ضرورت های مطلوب فرهنگ کیفیت تطبیق داده وبه حرکات سازمان و کارکنان خود در مسیر آینده نگری و بهره وری و الزامات آن شکل و جهت ببخشند.

نیاز به نو شدن

اگر به صداهای زندگی گوش ندهید...

به تعبیر فرانسیسکو  دکودو  نویسنده اسپانیایی،" هیچ چیز به اندازه نویی مردم را بر نمی انگیزد " و من باور دارم که هیچ چیز به اندازه "یادگرفتن" آدمی را "نو " نمی کند و همان گونه که خوب کار کردن می تواند موجب شادمانی و رضایت و غنی شدن و یاد گرفتن و پر کیفیت تر شدن باشد، گاه دور شدن از کار نیز... و حسی که اکنون عمیقا آن را در خود می یابم: نیاز به نو شدن... . سفر، کتاب، همراهی با طبیعت،(طبیعتی که بر نظام استوار خداوند و خالقش ،مدام در حال "نو" شدن است  :كل يوم هو في شأن) و دور شدن از همه هیاهوهایی که جان را سنگین می کند، جستجوهای تازه و ... و هوای تازه...و همه آن چیزهایی که می تواندلباس کهنگی را از وجود بزداید...و یاد گرفتن!

آرام آرام خواهید مرد

اگر سفر نکنید

اگر کتاب نخوانید

اگر به صداهای زندگی گوش ندهید

اگر بنده عادت های خود شوید

  و هر روز بر همان مسیرهایی که پیوسته می روید، بروید.... (پابلونرودا)

این کلیپ زیبا و شعر زیبای (پابلونرودا) شاعر شیلیایی هدیه به شما و امیدوارم که از موسیقی زیبای آن هم لذت ببرید و اگر تا مدتی نتوانستم پاسخگوی شما باشم پوزش می طلبم و برویم که اندیشه هوایی بخورد...

تا سلامی دیگر...

 



یک یادآوری و یک پوزش

 یکی از دوستان خوب دانشگاهی طی تماسی در رابطه با یک پایان نامه در زمینه هوش هیجانی که توسط استاد ارجمندم جناب آقای دکتر عسکریان راهنمایی شده بود و من در یکی از مطالب قبلی (تجربه های پایان نامه نویسی- شهریور91) به آن اشاره کرده بودم، به من یادآوری کردند که نام دانشجوی محقق آن را احتمالا اشتباه درج نموده ام .با سپاس فراوان از دقت و توجه این دوست گرامی و تذکر ایشان، یاد آور می شوم ضمن پیگیری مطلب متوجه این اشتباه شده که آن را در محل خود اصلاح نموده و از محضر استاد بزرگوارم و خانم ملیحه محمدی طلب و سایر دوستان پوزش می خواهم.

آموزش و پرورش ،مدیران و دانش مدیریت

در خبرها خواندم جمعی از فرهنگیان در زمینه ارایه دیدگاه های خود در رابطه با انتخاب وزیر آموزش و پرورش با آقای دکتر نجفی ملاقاتی داشته اند. شکل گیری چنین گفت و گوهایی قدری تشویقمان می کند که اندکی از حرفهایی که چند سال است انگیزه گفتن اشان را هم از دست داده ایم، تا حدی بیان کنیم ،اما آن قدر درد ها را نگفته سر در گریبان برده ایم که وقتی می گوییم نمی دانیم کدام را، چگونه بگوییم!؟

نگاهی به تغییرات مدیریتی و ساختاری وسیع در این مجموعه در طول سالیان و در دوره گرایشات مختلف هم چنین پیامدها و خروجی های این تصمیمات گوناگون و متناقض نشانگر آن هستند که هزار بار بیشتر از تغییر افراد نیازمند تغییر رویکردها و نگرش ها در رابطه با اداره این مجموعه هستیم و رفت و آمد افراد بدون آن نمی تواند مشکلی را مرتفع نماید.

بی توجهی به نقش مدیر به عنوان رهبر آموزشی و مهمترین عامل اثرگذار در برنامه های تغییر و تحول آموزشی در طول سالیان ، موجب شده که حتی بهترین برنامه ها (فرضاً) با عدم توفیق مواجه شوند.آیا موجب حیرت نیست که برای تدریس در یک رشته درسی مدرک و مهارت های مرتبط فرض شود و برای انتصاب مدیران این شرایط مورد بی توجهی قرار گیرد؟ ناکارآمدی شیوه های اداره مدارس موضوع بسیارمهمی است که در طول سالیان نسبت به آن غفلت شده.

در این حوزه نیازمند رویکردهایی هستیم که بتواند برای سازگاری نظام آموزشی با تغییرات پیچیده اجتماعی، نیاز مخاطبان و تطابق آن با استانداردهای کیفی در تمام فرایندهای اداری، آموزشی،پرورشی و مدیریتی برنامه داشته باشد.رویکردهایی که بتواند اهداف،مأموریت ها و روشهای دستیابی به آنها را عالمانه و واقع گرایانه ،به دور از کلی گویی ها و شعار زدگی ها(ی صرفا رأی آور) تبیین و اجرا نماید.کلی گویی و شعار زدگی در این حوزه عملا ما را از ارزیابی میزان دستیابی امان به اهداف آموزشی هر دوره تحصیلی (که در حال حاضر آنهم دستخوش تغییرات شده) دور نگاه داشته. مثلا آیا واقعا شاخصی وجود دارد که تعیین کند تا چه اندازه به فرایند اجتماع پذیری دانش آموزان (از اهداف یکی از دوره های تحصیلی) رسیده ایم؟ آیا واقعا ارزش های اجتماعی مورد پذیرش، توسط دانش آموزان (در حد میانگین آنها) رعایت می شود؟ اصلا ترویج می شود؟ مثلا احترام به بزرگترها؟

نیازمند رویکردهایی هستیم که باور داشته باشدفقدان تخصص، مهارت،دانش و در یک کلام نبود شایستگی های حرفه ای مدیران نظام آموزشی،از صدر تا ذیل آن برای کارکنان فرهیخته این مراکز به مراتب رنج آورتر و حرمت شکنانه تر از تنگناهای مالی است.

نیازمند رویکردهایی هستیم که مبنای تصميم گیری ها را واقعيات، نیازها، بعد از آن، افق ها و آرمان ها  دانسته و مبنای تصمیم سازی ها را بهره گیری از ظرفيت های علمی،تحليلی و منطقی دایره ای از نخبگان فكری و نخبگان ابزاری و مطالعه تطبیقی کشورهای توسعه یافته تشکیل داده باشد.

نیازمند رویکردهایی هستیم که توانایی آن را داشته باشد که به شیوه هایی که سیاست زدگی را زیر پا و قدم هایشان گذارده، آنگاه وارد حوزه تعلیم و تربیت می شوند، پاداش دهد و.... و ....